سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
تنها
درباره وبلاگ


چقدر سخته دوستش داشته باشی نتونی بگی*****
لینک های ویژه
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 6
  • بازدید دیروز: 2
  • کل بازدیدها: 10004



یادداشت ثابت - دوشنبه 91 خرداد 16 :: 6:46 عصر ::  نویسنده : ح.محزون

>گرفتم بعد عمری مدرکی چند
>و اینجانب شدم حالا مهندس
>
>ندانستم که ریزد از چپ و راست
>زپائین و از اون بالا مهندس
>
>غضنفر گاریش را هل نمیداد
>د یالا هول بده یالا مهندس
>
>تقی هم چونه میزد کنج بازار
>نمی ارزه واسم والله مهندس
>
>به مرد قهوه چی میگفت اصغر
>دو تا چایی قند پهلو مهندس
>
>شنیدم کودکی می گفت در ده
>به مردی با چپق خالو مهندس
>
>زجنب دکه ای بگذشت مردی
>صدا آمد ، آب آلبالو مهندس
>
>خلاصه میخورد خون جماعت
>همیشه بد تر از زالو مهندس
>
>شنیدم با تشر میگفت معمار
>به آن ور دست حمالش ، مهندس
>
>همین مونده که فرداهم بگویند
>به گوساله و امثالش مهندس
>
>یهو یاد سکینه کردم ای داد
>فدای آن لب و خالش مهندس
>
>شنیدم که عمل کرده دماغش
>خبر داری ز احوالش مهندس ؟
>
>شنیدم بعد تنظیمات بینی
>بهش میگن همه خانوم مهندس
>
>سرت را درد آوردم مهندس
>سخن از هر دری اومد مهندس
>
>یکی سیگار میخواد اون سمت دکه
>برو که مشتری اومد مهندس




موضوع مطلب :

یادداشت ثابت - دوشنبه 91 خرداد 16 :: 6:42 عصر ::  نویسنده : ح.محزون

شبای رفتن تو
شبای بی ستارست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست

با هر نفس تو سینه بغضه تو تو گلومه

با هر کی هر جا باشم عکس تو روبرومه
آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته

شبای رفتن تو

شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست

سپردی عهدمونو به دست باد و بارون

منو زدی به طوفان خودت گرفتی آروم
قهره تو رامو بسته غم دلمو شکسته
تو این صدای خسته یاده تو پینه بسته
غم دلمو شکسته

شبای رفتن تو

شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست

غروبه باز دوباره شب توی انتظاره

ابر تو نگام نشسته خیاله گر یه داره
اسمه تو فریادمه درد تو صدام ترانه
خنده آیینه تلخ و بی تو پر از بهانست

آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون

کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته

شبای رفتن تو

شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست




موضوع مطلب :

یادداشت ثابت - یکشنبه 91 خرداد 15 :: 11:4 صبح ::  نویسنده : ح.محزون

پیرمردبه من نگاه کردوپرسید :
چندتادوست داری؟
گفتم چرابگم ده یابیست تا...
جواب دادم فقط چندتایی


پیرمردآهسته ودرحالیکه سرش راتکان می دادگفت:
توآدم خوشبختی هستی که این همه دوست داری
ولی درموردآنچه که می گویی خوب فکرکن
خیلی چیزهاهست که تو نمی دونی
دوست فقط اون کسی نیست که
توبهش سلام می کنی
دوست دستی است که توراازتاریکی
وناامیدی بیرون می کشد .
درست هنگامی دیگرانی که توآنهارادوست
می نامی سعی دارند تورابه درون آن بکشند

دوست حقیقی کسی است
که نمی تونه تورارها کنه
صدائیه که نام تورازنده نگه می داره
حتی زمانی که دیگران تورابه فراموشی سپرده اند
امابیشترازهمه دوست یک قلب است
یک دیوارمحکم وقوی
درژرفای قلب انسان ها
جایی که عمیق ترین عشق هاازآنجامی آید!
پس به آنچه می گویم خوب فکرکن
زیراتمام حرفهایم حقیقت است
بهترین دوست کسی است که شانه هایش را به تو می سپارد
در تنهائیت تو را همراهی می کند
ودر غمها تو رادلگرم می کند
کسی که اعتمادی را که به دنبالش هستی به تو می بخشد.
و وقتی مشکلی داری آن را حل می کند
و هنگامی که احتیاج به صحبت کردن داری
به تو گوش می سپارد.
وفرزندم یکباردیگرجواب بده
چندتادوست داری؟
سپس ایستاد ومرانگریست
درانتظارپاسخ من
بامهربانی گفتم
اگرخوش شانس باشم...فقط یکی وآن
                  گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما توییگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما




موضوع مطلب :

یادداشت ثابت - یکشنبه 91 فروردین 14 :: 5:43 عصر ::  نویسنده : ح.محزون

 

با سلام

 از تمام دوستانی که به ما سرزندنتشکر به عمل آید.

از دورا دور دست همتان رو می بوسم.

به امید فردایی بهتر.

خدانگهدار 




موضوع مطلب :

دوشنبه 91 فروردین 14 :: 6:4 عصر ::  نویسنده : ح.محزون

 

نگار دلت گرفته باز رفیق

انگار قهری با زمین و زمان

هان؟

آسمان را ببین

در شکوه باران

و درخشش نگاه کودک همسایه

وقتی در گودال آب می پرد

و قطرات هیجان به هر سو می پاشد

و مادر نگران به جای عصبانیت

به نرمی می خندد

چون پیرزنی هم خندید

کار خیر می خواهی

از این بزرگتر نمی شناسم

که بخندانی لبی

و شرین کنی دهانی

گوش کن رفیق

همه جا موسیقی است

همه در رقصند

دنیا را دنیا را دنیا را

با چشمان گشوده تر بنگر

از همان ها که شسته شده اند

همان ها که روحت ازپشتشان پیداست

خنده ی دنیا را دیدی؟

شنیدی؟

حالا دلت آرام شد

هان رفیق

این است آنچه می خواستیم

من و تو

خدا را خدا را خدا را

شکر رفیق




موضوع مطلب :

1   2   >